تفحص در متن این عبارت و برداشت مرحوم بازرگان، از آن رو اهمیت دارد که وی رویکرد دولت موقت را منبعث از تعالیم اسلامی معرفی می کرد. بر این اساس، مرور نوع مواجهه امام(ره) با جریان دولت موقت، می تواند واجد جذابیت های خاصی باشد. علی الخصوص اینکه تفکر نهضت آزادی بعدها در قالب اسامی، احزاب و جریانات مشابه دیگری همچنان تا به امروز در جامعه ما تداوم یافته است. علی رغم آنکه دولت موقت و نهضت آزادی نزدیکی زیادی به جبهه ملی و مشاهده خیانت آمریکا در جریان کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مصدق داشت اما مشحون از اعتماد و خوش بینی مفرط به آمریکا بود. بازرگان بیشتر به مخالفت با شوروی می اندیشید، ولی تقابل با آمریکا برایش قابل تصور هم نبود. او حتی به احتمال سرنگونی شاه-که مورد حمایت آمریکا بود- باور نداشت. بر همین اساس، او پیش از انقلاب سعی داشت امام(ره) را نیز از فکر سرنگونی شاه منصرف سازد.
سرنگونی شاه، محال است!
بازرگان اواخر مهر ۵۷ وقتی در پاریس خدمت امام(ره) می رسد، در حضور ایشان سه انگشتش را جلوی امام(ره) گذاشته می گوید: «آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما می گویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه می کنید؟ فکر این دو رکن را کرده اید؟» حضرت امام(ره) با تبسم می فرمایند: «شما بگویید شاه باید برود، با مردم هم صدا بشوید، وقتی رفت، ارتش فرزندان همین مردم اند، به دامن انقلاب برمی گردند، آمریکا هم گورش را گم می کند. شما غصه اینها را نخورید، شما موضع ملت را بپذیرید که شاه باید برود.»(۲)
بازرگان اما نمی خواست باور کند. او حتی در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و پس از برگزیده شدن به ریاست دولت موقت از سوی امام(ره) نیز، پس از آنکه بختیار از برخورد با وی سخن می گوید، پاسخ می دهد:«امیدوارم مشکلات از طریق مذاکرات حل شود وکار به مراحل خطرناک کشیده نشود!»(۳) این در حالی بود که امام(ره) در نخستین روز ورودش به کشور، در بهشت زهرا(س) فرمود: «من دولت تعیین می کنم، من توی دهن این دولت می زنم.»(۴)
امام(ره) البته به خوبی بازرگان را می شناخت و هرگز به انتخاب وی به ریاست دولت موقت راضی نبود. آنچنان که بعدها در نامه معروف عزل مرحوم منتظری می نویسد: «والله قسم، من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم...و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»(۵)
تقابل عملیاتی مرحوم بازرگان با دیدگاه توده مردم و رهبر انقلاب اما پس از پیروزی انقلاب نیز خیال توقف نداشت. مهندس بازرگان یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مصاحبه با خبرنگار نیویورک تایمز می گوید: «دولت ایران مشتاق است روابط خوب خود با آمریکا را از سر بگیرد.» (۶) وی در همان مقطع، بار دیگر تاکید می کند: «ما روابط دوستانهای با ایالات متحده داشتهایم و میل داریم روابط دوستانهمان را با ایالات متحده و تمامی کشورهای جهان حفظ نماییم» (۷) او البته پس از استعفا از نخست وزیری هم بر مسئله دوستی با آمریکا تاکید دارد و می گوید: «ما روابط دوستانهای با آمریکا داشتهایم! و باید آن را حفظ کنیم.» (۸) امام(ره) اما در تمام ۹ ماه نخست وزیری بازرگان، ضمن معرفی خط فکری صحیح در زمینه رابطه با آمریکا، به دلیل شرایط خاص کشور، بر تداوم نخست وزیری بازرگان صحه می گذارد. رهبر معظم انقلاب در زمینه مماشات مشابه شورای انقلاب با بازرگان می گوید: «ما می گفتیم مثلا فلان وزیر را قبول نداریم و مواجه می شدیم با یک پاسخ که پیوسته با آن روبه رو بودیم و آن این بود که رئیس دولت موقت به ما می گفت اگر این ها را قبول نکنید من ناچارم استعفا بدهم. حالا شما ببینید وضعیت ما در مقابل تهدید استعفا از طرف رئیس دولت موقت آن هم بیست روز بعد از تشکیل دولت، چگونه است.»(۹)
الهی که رابطه ما با آمریکا به خطر بیافتد!
در همین شرایط اما امام(ره) از هر فرصتی برای روشن کردن ماهیت آمریکا و رابطه با دولت ایالات متحده برای عموم مردم استفاده می کند. به عنوان مثال، آنجا که مجلس سنای آمریکا ضمن اعتراض به برخی احکام صادره از سوی دادگاه های انقلاب در مورد سران رژیم پهلوی تهدید می کند که چنانچه این روند ادامه یابد روابط ایران با امریکا به خطر خواهد افتاد، حضرت امام(ره) با صراحت اعلام موضع کرده، می فرمایند:«الهی که به خطر بیافتد. ما روابط با امریکا میخواهیم چه بکنیم. روابط ما با امریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است، روابط یک غارتشده با یک غارتگر است.»(۱۰)
روز سهشنبه اول آبانماه ۱۳۵۸ اما پس از آنکه شاه به بهانه معالجه وارد آمریکا می شود، روابط ایران و آمریکا، تحولات دیگری را تجربه می کند. همزمان با محکومیت شدید این اقدام آمریکا از سوی امام(ره) و شورای انقلاب و در بحبوحه تظاهرات اعتراضی توده مردم، مرحوم بازرگان می گوید:««آنها میگویند این کار جنبه صرفا انسانی داشته و بههیچوجه از شاه استفاده سیاسی به عمل نخواهد آمد و مذاکرات سیاسی نیز با وی انجام نمیگیرد!»(۱۱) ۸ روز بعد، روابط ایران و آمریکا باز هم تحول جدیدتری را تجربه می کند. مهندس بازرگان همراه با هیئتی بلندپایه به منظور شرکت در بیستوپنجمین سالگرد استقلال الجزایر به این کشور سفر کرده است. در حاشیه این اجلاس و پیرو هماهنگی قبلی سفارت آمریکا در تهران، مهندس بازرگان با برژینسکی؛ معاون امنیت ملی کارتر یک دیدار دو ساعته پشت درب های بسته ترتیب می دهد. حال آنکه همزمان در پیام امام به مناسبت بیستوپنجمین سالگرد قیام مردم الجزایر، آمده است:«سران و نمایندگان کشورهایی که در الجزایر جمع شدهاید بیایید متحد شویم و دست جنایتکاران چپ و راست که در راس آنها امریکاست قطع نموده و اسرائیل را از ریشه برکنیم.»(۱۲)
در تهران اما اتفاق بزرگ دیگری در راه است و ۴ روز بعد، دانشجویان انقلابی پیرو خط امام(ره) اقدام به تسخیر سفارت آمریکا می کنند. مسئله ای که مرحوم هاشمی رفسنجانی، آن را بی ارتباط با دیدار بازرگان نمی داند:«این اقدام یک اعتراض علیه دولت تلقی میشد. فکر میکنم آن زمان موضوع سفر مهندس بازرگان عاملی برای آن اقدام بود.»(۱۳) مهندس بازرگان بلافاصله واکنش نشان می دهد و در روز چهاردهم آبانماه، با تقدیم استعفانامه خود به محضر امام خمینی(ره) از ریاست دولت کنارهگیری می کند. استعفایی که البته این بار مورد موافقت قرار می گیرد. بازرگان البته در متن استعفانامه اش هیچ اشاره ای به مسئله تسخیر لانه جاسوسی نمی کند تا بعدها اینچنین عصبانیت خود را از اقدام دانشجویان بروز دهد: «اسم خودشان را میگذارند خط امام. خط شیطانند اینهایی که افشا میکنند. آخر فلانفلانشدهها . . . بیشرفند اینهایی که میگویند ما با امریکا راه کج رفتیم و راه سازش رفتیم اینها [دانشجویان پیرو خط امام] ضدانقلابند. مامور همان امریکا یا شورویاند که میخواهند اختلاف بیندازند.»(۱۴)
امام خمینی(ره) در واکنش به این موضع گیری ها، در یکی از سخنرانیهای خود ضمن تایید کامل حرکت دانشجویان، می فرمایند: «خطر این بود که قضیه مرگ بر امریکا منسی [فراموش] شود لهذا دیدید که این جوانهای بیدار و عزیز ما، این لانه جاسوسی را گرفتند. این شیاطین به دست و پا افتادند. یکی گفت: اینها خط شیطان هستند. قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها. برای اینکه پرونده اینها ظاهر میشد. اینها، این جوان های عزیز ما که میگفتند ما در خط اسلام هستیم، بهشان میگفتند که شما در خط شیطان هستید.»(۱۵) بعدها انتشار اسناد لانه جاسوسی، ارتباط ارگانیک برخی اعضای نهضت آزادی و آمریکا را مشخص تر می کند. اقدامات بعدی نهضت آزادی در مخالفت با حکم ارتداد سلمان رشدی، حمایت از غیرانسانی خواندن حکم قرآنی قصاص و ... نهایتا زمینه حذف کامل آنها از سپهر سیاسی انقلاب اسلامی را فراهم می کند.
شرایطی که موجب می شود امام(ره) نهایتا در پاسخ به استفسار وزیر کشور وقت در سال ۱۳۶۶ در خصوص مجوز فعالیت نهضت آزادی، حرف آخر را بزند: « ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است... و باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.»(۱۶) هر چند، امام(ره) پیش از این نامه تاریخی نیز گفته بود: «اگر چنانچه دولت ما مثل سابق [دولت موقت] باشد و آنطور وضع و آنطور دید را داشته باشد ما باید عزای این نهضت را بگیریم.»(۱۷)
------------------
پی نوشت ها:
۱-بازرگان، مهدی(۱۳۷۳)، انقلاب ایران در دو حرکت، تهران، نشر نهضت آزادی، ص ۱۱
۲- حسینیان، روح الله(۱۳۸۸)، درآمدی بر انقلاب اسلامی،تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۷۱۹
۳-رضوی، مسعود(۱۳۷۶)، هاشمی و انقلاب، تهران، نشر همشهری، ، ص۱۵۴
۴-صحیفه امام(ره)؛ جلد ۶، صفحه ۱۶
۵-صحیفه امام(ره)؛ جلد ۲۱، صفحه ۳۳۱
۶-روزنامه اطلاعات، ۳۰ بهمن ۵۷
۷- نقل از مهندس بازرگان، روزنامه اطلاعات، ۳/۱۲/۱۳۵۷
۸-جمعی از نویسندگان(۱۳۶۲)«مواضع نهضت آزادی در برابر انقلاب اسلامی»، نشر نهضت زنان مسلمان، تهران، ج ۱، ص ۲۴/
۹-صفار هرندی، مرتضی(۱۳۹۱)، رازهای دهه شصت، تهران، نشر کیهان،صص ۳۲ -۴۲
۱۰-صحیفه نور، جلد ۶، ص ۵۷٫
۱۱-روزنامه اطلاعات، شنبه دوازدهم آبان ۱۳۵۸، شماره ۱۵۹۹۴٫
۱۲-صحیفه امام، جلد ۱۰، صفحه ۳۹۵
۱۳-سفیری، مسعود(۱۳۷۸)، حقیقتها و مصلحتها-گفتوگو با علیاکبر هاشمی رفسنجانی، تهران، نشر نی، ص ۵۳
۱۴-روزنامه انقلاب اسلامی، بیستم اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۲، سخنرانی بازرگان در مسجد جامع نارمک تهران، مورخ ۱۹/۱۲/۱۳۵۸٫
۱۵-صحیفه امام(ره)؛ جلد ۱۵؛ صفحه ۳۰
۱۶- صحیفه امام(ره)؛ جلد ۲۰؛ صفحه ۴۸۱
۱۷-صحیفه امام(ره)؛ جلد ۱۳؛ صفحه ۴۷