این در حالی است که اتفافا سالهاست رهبر انقلاب دستور جهاد را، آن هم به صورت واجب عینی صادر کردهاند! یعنی بر همهگان «وظیفهی تبیین، امروز بر دوش همه است[۱]» تبیینی از جنس جهاد، اما نه در میدان جنگ سخت بلکه در جنگی خطرناکتر و خاموشتر که پای دشمن را تا دل خیمهی انقلاب باز کرده است، جنگ نرم و امروز جهاد تبیین! راستی چرا شور و حرارت لازم را نداریم؟! مگر خون آن جهاد از این جهاد رنگینتر است؟! اصلا مگر جنگ با جنگ فرق دارد وقتی دشمن یکیست؟!
به نظر میرسد پاسخ، یک جمله است: ما در جهاد تبیین مانند جهاد سخت آرایش جنگی نگرفتهایم... و از همین جاست پرسش اصلی که در این یادداشت در صدد پاسخ به آنیم، متولد میشود: مساله این است؛ «امروز ما به عنوان یک دانشجوی مسلمان، چه کنیم که در عرصهی جهاد تبیین_ که به تصریح رهبرانقلاب، _جهاد عظیم دوران ماست_ آرایش جنگی داشته باشیم؟!»
گاهی اوقات سوال را باید با سوال پاسخ داد که مخاطب در فکر فرو رود و پاسخها را خودش بیابد چون واقعیت این است که پاسخ بسیاری از سوالها اکتشافی است یعنی آدم باید خودش به آن برسد و آن را کشف کند، اگر به جایش پاسخ بدهند مساله عمیقا حل نمیشود.
برای پاسخ به این سوال، هر کسی دستکم، باید شش سوال مهم از خودش بپرسد؛
۱/ کجا ایستادهام؟ نیازمند یک نقشهی هوایی کلان هستیم که از آغاز تا انجام خلقت را پوشش دهد و آرام آرام متمرکز شود بر نقطهای که من الان در آن قرار گرفتهام این خودشناسی تاریخی بسیار حیاتی است به این معنا که من وارث چه جریانی هستم، در چه زمانهای قرار دارم وکجای این جبههبندی عظیم و نظم-کنونی عالم ایستادهام؟! فهم درست این سوال در گرو فهم درست ما از پدیدهی انقلاب اسلامی و نقش آن در فرو ریختن هژمونی غالب جهان است. در این صورت جغرافیا و نسبت خودمان با انقلاب را میتوانیم بهتر تشخیص دهیم.
۲/ موقعیت دشمن کجاست؟ دیدهبانی و رصد تحرکات و احوال دشمن از بالای دکل انقلاب ما را به چه نتایجی میرساند؟ قرار شد فقط طرح سوال کنیم؟ یافتن پاسخ با خودمان! کافیست سری به اردوگاه دشمن بزنیم و از زبان خودشان اوضاع را بشنویم؛ افرادی مانند: آلفرد مگکوی، جان ایکنبری، برژینسکی، پاتریک بوجانان، گیدون راشمن و... در اینجا فقط به ذکر یک جمله از نوام چامسکی نظریهپرداز و تحلیلگر معروف آمریکایی بسنده میکنیم: «آمریکا در داخل و خارج در حال سقوط است و نظم جهانی جدیدی در جهان در حال شکلگیری است[۲]» کافیست سری بزنیم به کتاب دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحدهی آمریکا به نام «آمریکای فلج شده[۳]» و نظریهی افول آمریکا را در آنجا مشاهده کنیم...
۳/ میدان عملیات کجاست؟ کمهزینهترین و پرفایدهترین اقدام در مواجهه دشمن با ما، میدان افکار و اندیشهها و بینشهاست، در این ساحت است که ظاهرا نیاز به لشگرکشی و خونریزی و کشتار خانمان برانداز نیست، اما وقتی دشمن با لشگر پنهانش، عقول و قلوب را تسخیر کرد، فتح زمین و جغرافیا هم آسان میشود، چرا که حکمرانی بر عقول مقدمهی حکمرانی بر اجسام است. «تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمیافتد، جسمها بهکار نمیافتد[۴]» اینجاست که دشمن با روایت کذب و تحریف حقایق، روایت صدق و حقیقت را به محاق میبرد و غلبهی گفتمانی پیدا میکند، پس میدان امروز ما میدان روایتهاست، این میدان وسیعترین میدانهاست، برای هر روایتی باید روایتها ساخت، مسالهها تراشید و غوغا و جار و جنجال به پا کرد...جای اصلی و فرعی باید عوض شود، فضا را باید مهآلود کرد که چشمها کمسو شود، دور باید نزدیک و نزدیک باید دور جلوه داده شود و سراب به جای آب، تصویر شود..خلاصه آدمهای عوضی باید جای همهچیز را عوض کنند، جنگ است دیگر، جنگ روایتها، در گستره و ساحت افکار و اندیشهها و بینشها!
۴/ خط مقدم جبهه کجاست؟ خط مقدم شناسی یعنی همان مسالهشناسی، آنجایی که اوج درگیری است و دشمن بیشترین آتش را میریزد آنجا مسالهی درجهی یک ماست، مثلا در جنگ ایران و رژیم بعثی باید بدانیم که دشمن الان از کدام شهر وارد میشود به کدام نقطه هجوم میبرد، نمیشود خط مقدم در آبادان باشد و ما در خراسان بجنگیم! وقتی دیدیم که دشمن وارد آبادان شد و به خانهها وارد شد و قصد تعرض به نوامیس مسلمان را دارد، اینجا نقطهی درگیری مشخص است و مساله برای ما ناموسی است، شناخت ما نسبت به مسائل در جهاد تبیین همین قدر باید نقطهای و عمیق باشد بسیاری از مسائل به تعبیر رهبرانقلاب «مسائل ناموسی انقلاب[۵]» هستند، اگر اینطور شد غیرت ما در دفاع و پاسخ به آنان خواهد جوشید.
۵/ سلاح من کجاست؟ هر نبردی سلاح متناسب با خودش را میطلبد و البته باید سلاح هم متناسب باشد و هم بهروز و پیشرفته، با ام۱ و ژ۳ و تپانچه نمیشود به مصاف اسنایپ و مینیگان و xm25 رفت ضمن اینکه هر کسی هم قدرت و استعدادی دارد، برخی تکتیراندازند، برخی آرپیجیزن، برخی تکاور و...حالا در جهاد تبیین وضع چگونه است؟ سلاح ما چیست؟ اینجا قدرت تحلیل، پردازش و تصویرسازی هنری سلاح ماست که میتواند ما را تجهیز کند، هر کسی با هر استعداد و هنری باید دست به تولید بزند در جهاد تبیین تکرارهای طویوار کاری را پیش نمیبرد، باید به فنآوری تولید محتوا و بهروزترین روشها و تاکتیکها مجهز شد.
۶/ تا کجا را باید فتح کنم؟ بعد از اینکه موقعیت تاریخی، جغرافیایی خود و همچنین موقعیت دشمن، میدان عملیات و خط مقدم را شناختیم و با سلاح متناسب و پیشرفته هم به مصاف رفتیم، حال آخرین سوال این است که افق فتح ما کجاست؟ یعنی تا کجا باید پیش برویم؟! در جهاد تبیین اقدام پیشدستانه و فعال لازم است اینجا جهاد ابتدایی جایز است و باید قبل از هرگونه تحرک، دست دشمن را خواند و نقشهاش را نقش بر آب کرد، کاری که به اذعان سران دشمن رهبرانقلاب به خوبی آن را بلد است و بارها رشتههای آنها را پنبه کرده است. در این نبرد، افق ما غلبهی گفتمان و روایت جبههی حق است، ابتدا در فضای دانشگاه که محیط پیرامونی و سنگر ماست و سپس در مقیاس دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدننویناسلامی که ماموریت ما در گام دوم انقلاب است و غایهالقصوای آن تربیت انسان توحیدی است؛ اگر انگشت اشارهی حاج احمد متوسلیانها را خوب ببینیم، تلنگر زیبای او را میشنویم که «بسیجی! آنجا انتهای افق است. من و تو باید پرچم خود را در آنجا، در انتهای زمین، برافرازیم. هر وقت پرچم را در آنجا زدی زمین، آن وقت بگیر و راحت بخواب.[۶]»
یونس سبزی – مدرس حوزه ودانشگاه
[۱] . بیانات بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیهالسلام ۳/۳/۱۳۹۵
[۲] . برای اطلاع بیشتر رجوه کنید به مجموعه کتابهای ۶ جلدی «افول آمریکا» که توسط انتشارات سروش منتشر شده است.
[۳] . CRIPPLED AMERICA
[۴] . بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۲/۴/۱۳۹۵
[۵] . بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها ۸/۳/۱۳۹۸
[۶] . کتاب قصهی فرماندهان۹ نوشتهی حسین نیری، انتشارات سورهی مهر